ریحانهریحانه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

ریحانه بهشتی

ریحانه و گذران اوقات

  تولد دوست ریحان در مهد   پارک آب و آتش   مدل موی مورد علاقه ی من در این دوران"مدل موشی"       تولد خاله سهیلا و دکور ثابت خاموش کردن شمعهای تولد همه   تا بعد بای بای   ...
9 مرداد 1394

تولد 3 سالگی ریحانه بهشتی

تولدت مبارک عزیزکم.ایشالا هیچوقت خنده از لبت جدا نشه امسال قرار نبود برات تولد بگیریم ولی چون عمه جونا تشریف آوردن تولد گرفتیمو کلی خوشبحالت شد. تم باب اسفنجی بود.فعلا شما افتادی رو دور باب انجی!!!لباست کار دست خاله هاست. این تبلت از طرف من و بابایی بود برای شما.البته از قبل خریده بودیم ولی تا تولدت باید صبر میکردی عزیزم. عمه جونا مرسی ک اومدید تولدم.عموها و مامان بزرگ جون مرسی از هدیه هاتون ک فرستاده بودید.و همچنین مرسی از بابایی جون و عزیز جونم و دایی ها و خاله ها.اووممماچ ب همه ...
17 بهمن 1393

ثبت وقایع دختری!!!

سلام سلام،دخترم بعد چند ماه اومده با کلی عکس....   خانم دکتر آینده مراسم شیرخوارگان شام غریبان با سارا جونی و اما کاردستی های طلا خانم اولین نقاشیه من"چیه خب!؟نخندین.بهتون امضا نمیدما " من با هدیه های روز دختر 15/9/93 اولین سفر مشهد ب همراه بابا و مامانم و باباجون و عزیز و حالا عکاسی های مادرانه واینم اولین کار روتوش عکس آتلیه ای آجی بهنوش اولین های دیگر 19/6/93 اولین استخر"ک اولش با گریه همراه بود چون دختری با بیمارستان اشتباه گرفته بود" 16/7/93 یک اتفاق بد.دستبند یادگار...
21 آذر 1393

29 ماهگی و اولین های دیگر ریحانی

با آجی بهنوش رفتیم آتلیه و اما برای اولین بار رفتیم آرایشگاه و موهامو کوتاه کردیم البته با کلی گریه اولین کلاس آموزشی"بازی و مهارت" و اولین باشگاه رفتن " ژیمناستیک" اینم من با لباس عروس در تولد آجی بهنوش ...
13 تير 1393

نمایشگاه کتاب

عکسای نمایشگاه داخل گوشی خاله بود ک همش پاک شد.اما 2تا عکس داریم ک باید ممنون آقای عکاس باشیم ک اونجا از ریحانی گرفت و برامون ایمیل کرد. مرسی عمو عکاس ...
17 خرداد 1393

من اومدم....

دارم جیش گفتن تمرین میکنم!!!! تازشم رفتم خونه عزیز جون و عمه و عموها من و پسرعمه و پسرعموها و اما عضو جدید خانواده پدری،یعنی امیرعلی جون رفتم سرخاک بابابزرگ عیسی.صلوات فرستادم،البته ب زبون خودم ...
1 خرداد 1393

دو سالگی دخترم

تولدت مبارک عزیزم چه زود دخترکم 2 ساله شد!البته برای من و بابایی زود و آسون نبود.از هرلحظه ی این دو سال لذت بردیم و واقعا این دو سال زندگی کردیم.نازگلم برات خیلی حرف دارم ولی موقع تایپ همه از ذهنم میپره ولی همینو بدون ک بی نهایت دوست دارم همه ی وجودم. جشن تولدت با زحمت خاله ها خیلی زیبا برپا شد.البته همه ی مهمونا خودمونی بودن.خانواده ی دایی ها،خاله ها،بابابزرگ،مامان بزرگ،خانواده خاله مسیح و عمو مجید. تولدتو با تم کیتی گرفتیم که واقعا سخت بود.طبق معمول برای لباس پوشیدن و مو بستن و عکس گرفتن اصلا همکاری نکردی ولی خلاصه اینکه شب خوبی بود... عکسهای جشن تولد ریحانه"در ادامه مطلب" گیفت های دوستان ریحانه ش...
25 بهمن 1392