ریحانه بهشتی

بالاخره دو تا از دندونای دخترم دراومد!!!! هورااااااااااااااااا البته چند روزی هست که دخترم دندونای قشنگش دراومده،انقده کوچیکه که فعلا فقط با دست میشه حسش کرد ولی ریحان مامانی از همون کوچولوها نهایت استفاده رو میکنه آی گاز میزنه آی گاز میزنه ...

سلام عشقم مامانی هر روز که داری بزرگتر میشی خواستنی تر و شیرین تر شدی یه عالمه کار جدید یاد گرفتی عسلم مثل: یاد گرفتی میگی گیا(بیا) به موبایل و اسباب بازیا و البته پیشی بابابزرگی میگی جی جی دست میزنی آخ قربونت تازه یادم گرفتی میگی جیگر اونم با تشدید عزیزکم کلاغ پرم بازی میکنه انگشت اشارتو میاری بالا میگی گر(پر) بهت که میگم کدومو میخوای نشون بده با دست اشاره میکنی قربونت برم راستی راستی دخترم میتونه تا دو قدمم راه بره البته سریع میوفتی ولی اون روز دور نیست که بدوئی مامانی مثل خانوما میشینی سی دی چرا و حسنی نگاه میکنی به موبایلم علاقه زیادی داری بابا واسه دخترم دست بزنید ...

ریحان جونی   ماهه شد جیگر مامانی 8/7/91 هشت ماهه شد،ببخشید مامان جون که دیر آپ کردم آخه به نت دسترسی ندارم   خب دیگه از بستنی و شیرموز رسیدی به آبمیوه اونم فقط پاکتی با نی نوش جونت عزیزم اینم از یه شاهکار دیگه؛داری ماکارونی میخوری عشقم خانم خانوما در حال رفتن به خرید و حالا خانم خانوما در حال خرید البته فقط تو سبد خرید چک میکردی ببینی همه چیزو خریدیم یا نه،اینم خیلی سخته مامان فدات مگه من نباشم که تو اینجوری بغض کنی زندگیم آی آی شیطون شدیااا،تقصیره خاله هاته که میزارن از این کارای بد کنی.خودتم فهمیدی که کار بد کردی که با تعجب نگاه میکنی؟؟!! جاااااان بالاخره داری یاد ...

٨/٨/٩١ ریحان مامانی ٩ ماهه شد   هوووووووووووووووووووووورااااااااااااااااااااااااا   دست دستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دست بسه مامان جون جوگیر نشو حالا میرسیم به عکسای خوشگل دخترم خب جشن تموم شد حالا همه برن خونه هاشون بای بای ...

  الهی فدات بشم امیدوارم همیشه خدا رو تو قلبت و کارهات داشته باشی  تا بتونی با کمکش به همه ی چیزایی که میخوای برسی تا بتونی خوشبخت زندگی کنی چون خوشبختیه تو آرزوی من و باباته   ...

نوزدهم با خاله ها رفتیم برج میلاد از شانس دخمر کوچولوم جشنواره غنچه هاام بود الهی قربونت برم که از برج به اون بزرگی فقط اسباب بازیاشو دیدی ...

تعجب نکنید این منم ریحانه امیری چیه خب منو توجیه نکردن چجوری باید راه برم اینجا رفتم لباس بخرم بین دوتا مونده بودم ولی پرو کردم آبی خوشگلرو پسندیدم   اینم منم آبجی بهنوش چه کارا که با من نمیکنه هااااااااااااا اینجا تولد آبجی بهنوشه(همون دختر خاله عزیز) بدون اجازه از من عکس گرفتن و حالا عکسای تولد پسردایی مهدی اینجا انقد شلوغ کردم تا عکسشون خراب شد آخه نمیزاشتن من کادوها رو باز کنم اینا کادوهای داداش مهدی فقط گذاشتن باهاشون عکس بگیرم اینم به داداش ابوالفضل رسید ولی به من هیچی ندادن که به جاش منو بعدا بردن یه عالمه عکس آتلیه انداختم  ببینید چه خوشگل شده ب...

بعد از تلاشهای مستمر بالاخره ریحان مامانی میتونه خودش بشینه یعنی این خانم خوشگله کیه؟؟؟؟ اونی که دست منه اسمش موبایله واسه خودمه هااااااا خاله زهرا داده بهم این اون تلاشهای مستمر ه ها ولی نمیدونم چرا یه کوچولو کج میشم همش ریحان خانمی خوشگل کرده میخاد با زنبوریش بره بیرون ای دخمر شکمو آجی بهنوش موهامو فشن کرده خوشگل شدم؟؟!!؟ قربون اون خنده هات این کلوچس مامانی،اول با تعجب نگاش میکردی ولی بعد... دیگه ولش نمیکردی چه با اشتهاام میخوری فدات وای وای خجالت کشیدی روتو برگردوندی ...

عزیز دل مامانی و بابایی دیگه میتونه خودش برگرده تازههه سرشم بالا نگه داره وای وای وای چه خانمی شدم قربونت برم که بستنی خور قهاری شدی"البته از مامان بزرگت به ارث بردی" هر روز بابا بزرگی برات یه دونه بستنی میخره توام تا آخرشو میخوری و حالا شیطونیای من اینجاام دیگه خسته شدی لالا کردی الهی من فدای خوابیدنت بشم ...

ای جان بابایی چه خانمی شدی واسه خودت جی جی جی جینگ "ریحانه کچل میشود" مامانی جون دایی داود کچلت کرد تا موهات خوشگل تر بشه اینجاام تازه از حموم اومدم چه خوشگل و با کلاسمااا اینم یه کار بد که زندایی مینا یادم داده جوووووووووون فدای اون چشمها و لپات   و حالا یه عکس خانوادگی دیگه البته بیرون از منزل ...